این کد افتخار است، یک فراخوان قبل از بازی که آنر آرکاند-واندیل با پدرش هاکی صحبت می کند.
دوان وندال می گوید که او و دخترش در مورد بازی ها و تاکتیک ها و هم تیمی هایش رفت و آمد می کردند. از آنجایی که گاهی اوقات با پدران و دختران و ورزش می تواند پیچیده شود، دوئن متوقف شد و یک سوال ساده از او پرسید.
“چه کار میکنی؟”
او اکنون میخندد و به یاد میآورد که این سؤال چقدر او را عصبانی کرده است، چگونه او پاسخ را پس داده است.
“قطعات را متوقف کنید.”
دو کلمه. فریاد جنگی او کد.
دوئن بازی را خوب بلد است. او مایل ها و زخم هایی برای اثبات آن دارد. آنچه آنر در ادامه گفت به او نشان داد که برای یک دروازهبان نخبه، فولاد لازم است.
او به من نگاه کرد و گفت: “مگر اینکه دروازهبان نیستی، سعی نکن و به من بگو که باید چه کار کنم.” او این کار را با احترام انجام می دهد تا من نتوانم از دست او عصبانی شوم. و من هرگز دروازه بان نبودم، بنابراین…”
Honor Arcand-Vandale نه ساله است.
اولین دوره
تورنمنت هاکی دعوتی Brick برای 33 سال و در حال حاضر یک معامله بزرگ بوده است و کرم بازیکنان هاکی زیر 10 سال از کانادا و ایالات متحده را جلب کرده است.
این تیم ها – شش استان کانادا و هفت ایالت آمریکا، از جمله یک تیم متشکل از بچه ها از سراسر غرب ایالات متحده – به مدت یک هفته در مرکز خرید وست ادمونتون در پایان ژوئن بازی می کنند.
آنر برای تیم ساسکاچوان امسال یک امتیاز در تور به دست آورد. او اولین دختری خواهد بود که برای تیم ساسکاچوان در تاریخ بیش از دو دهه آن در این مسابقات بازی می کند.
دوان میگوید: «این برای او بسیار مهم است که در آن شرکت کند.
هیجان انگیز و اعصاب خردکن است. برادر بزرگ آنر، کش، قبلاً در آجر بازی کرده است و برادر دیگر او، نیکسون، به تنهایی یک ستاره در حال ظهور است. اما دوان میگوید تماشای آنها به دلیل موقعیتهایی که بازی میکنند، تجربه متفاوتی است.
او میگوید: «آنها در اکثر موارد رو به جلو و D بازی میکنند، بنابراین همیشه یک نفر دیگر مقصر است. می دانید، اگر مشکلی پیش بیاید، آنها دروازه بان را مقصر می دانند.
پس چگونه یک کودک نه ساله که 4’10 اینچ می ایستد و 86 پوند وزن دارد در نهایت از تیم ساسکاچوان عقب نشینی کرد؟
هیو همیلتون، مربی او در جونیور بلیدز، یک تیم برتر هاکی بهاری که از بازیکنان اطراف ساسکاتون گرفته شده است، میگوید: «فکر میکنم وقتی با کش و نیکسون بزرگ شدی، میدانستی که او سخت خواهد بود.
همیلتون یک دهه است که دوئن وندال و جیمی آرکاند والدین آنر را میشناسد – بزرگترین پسران آنها هم سن و سال هستند – و او در هر مرحله پیشرفت آنر را تماشا کرده است.
با مدرسه گلادیاتورها در خیابان با برادرانش شروع شد.
همیلتون میگوید: “آنها به او آسان نمیگیرند. بنابراین میتوانید ببینید که عزم و اراده او و هرگز تسلیم نمیشود.”
دوان به خاطر خاطرات بازی های خیابان سرش را تکان می دهد.
او میگوید: «پسربچهها تهاجمی هستند و میخواهند برنده شوند، و او بسیار کوچکتر از هر دوی آنهاست، و همیشه دو در مقابل یک است، بنابراین پسرها هرگز به او فرصت نمیدهند.
“جالب است تماشا کنید؟ این بود، تا زمانی که چوب ها شروع به پرتاب شدن کردند و پوک ها شروع به پرتاب شدن به یکدیگر کردند. شما باید درهای گاراژ را ببینید.”
تاد ریپلینگر همه چیز را در مورد آموزشگاه آموزشگاه Arcand-Vandale می داند. او مدیر کل تیم تیم ساسکاچوان بریک است و در زمانی که در تیم 2019 بازی می کرد، برادر آنر، کش را مربیگری می کرد.
او میگوید: «از نحوه رقابت او میتوان فهمید. من فقط میتوانم او را در خیابان تصور کنم که توپهای تنیس به اطراف میپرد و تلاش میکند همه چیز را بگیرد.»
ریپلینگر می گوید بیش از 100 کودک 10 ساله و کمتر از سراسر استان برای کسب یک مقام با هم رقابت می کنند. این تعداد به 40 بازیکن و سپس فهرست نهایی 17 بازیکن که دارای دو نقطه دروازه بان است کاهش می یابد.
او می گوید: “او سر و شانه بالاتر از چند دروازه بان دیگر بود و ما فقط باید او را می بردیم. او روی سرش ایستاد.”
او واقعاً به سختی رقابت میکند. او ورزشکار است. او دستهای بسیار خوبی دارد. او فقط با مهارکنندهاش خوب است، با دستکش خوب است. اما در نهایت، مانند دورههای آزمایشی او و آنچه ما در طول سال تماشا کردیم، اراده او برای رقابت از جدول خارج شد. ”
دوره دوم
آنر در حال ایجاد پیچ و تاب خاص خود در داستان کهن الگویی هاکی کانادا است، چیزهایی که بچه های جوان در رویاهایشان بزرگ می شوند.
عناصر به اندازه صدای برش تیغه های فولادی روی یخ تازه آشنا هستند. بچه کوچکی که قبل از اینکه بتواند راه برود، اسکیت می بندد، قبل از اینکه بتواند نام خودش را بنویسد، در یک تیم بازی می کند، در رده ها بالا می رود، مهارتش طوری است که همیشه با بچه های بزرگتر، بزرگتر و سریعتر بازی می کند.
فیلم های خانگی دانه دانه از پیست بازی. مجموعه پیراهن ها. زخم ها
اما در حالی که بسیاری از بازیکنان جوان هاکی رویای این را دارند که در یک بازی جدایی، گل قهرمانی جام را به ثمر برسانند، آنر روی دیگر سکه قرار دارد.
او جنگجوی سرسخت در نقاب است که قد بلند بین لوله ها ایستاده و رو به پایین همه می آیند. شانس، بازیکنی که می تواند به تنهایی یک تیم را به یک مدعی تبدیل کند.
یک تورنمنت اخیر را در نظر بگیرید. جونیور بلیدز در اوایل آوریل در ادمونتون بودند و در نهایت سه بار متوالی با تیم آلبرتا بازی کردند. در بازی سه، هیو همیلتون می گوید که واضح بود که جونیور بلیدز مغلوب شده اند.
او میگوید: “آنها هر بازی بهتر میشدند. در آخرین بازی ما، یکشنبه بود، نتیجه 6-1 بود. فکر میکنم او با حدود 58 شوت روبرو شد – و 52 شوت را متوقف کرد.”
بسیار هیجانانگیز بود که ببینم او این سیوها را انجام میدهد و تیم پشت سر او جمع میشود، حتی اگر در حال باخت بودند.»
دوان می گوید که آنر قبل از سه سالگی اسکیت را شروع کرده است. او در چهار سالگی در تیم اولش در دالمنی بازی کرد. تا حدود دو سال پیش بود که او به بازی نت روی آورد.
بلافاصله پس از آن، هم او و هم هیو همیلتون متوجه یک جهش کوانتومی در رشد او شدند.
دوان می گوید: «شاید شاید 14 ماه پیش بود. “من فکر می کنم هماهنگی دست و چشم، حرکاتی که او از پهلو به پهلو در تور انجام می دهد – شبیه یک دروازه بان به نظر می رسید.”
همیلتون می گوید اولین کلمه ای که به ذهن می رسد چابکی است.
او میگوید: «وقتی یک مهاجم یا بازیکنی دور تور اسکیت میزند و میخواهند آن توپ را دور تور بپیچند، او همیشه در جای درست قرار دارد.
“تعداد زیادی از آن دروازه بان های جوان وجود دارند، دور زدن بازی خوبی است زیرا آنها به سادگی نمی توانند به اندازه کافی سریع به آنجا برسند. او همیشه آنجاست، او هرگز تسلیم نمی شود.”
دوره سوم
با همه توجه ها، آنر به خصوص راحت نیست که در مورد خودش صحبت کند. خارج از یخ، رقابت او به خجالتی شدن یک بچه نه ساله تبدیل می شود.
در تمرینی که اخیراً در ورزشگاه کانلان آرنا در شمال ساسکاتون برگزار شد، این ورزشگاه مملو از والدین و بچهها بود. سیبیسی در حال گرفتن فیلم است و اسکیت بازها آن را برای دوربین پخش میکنند و در حالی که با پوکها از کنارشان عبور میکنند، جلوی دوربین میروند.
اما افتخار نیست. او برای حفظ شبکه عاری از لاستیک تماس گرفته است.
پس از تمرین، در حالی که والدینش به پهلو ایستادهاند، سوالات را به همان مهارتی که عکسها انجام میدهد منحرف میکند.
او در مورد گل بازی کردن چه چیزی را دوست دارد؟
“بلاک کردن عکس ها سرگرم کننده است.”
او می تواند بیشتر توضیح دهد؟
دزدی از مردم، جلوگیری از شلیک ها و گاهی اوقات تعطیلی.
دروازه بان مورد علاقه او کیست؟
“سامسونوف.”
چرا؟
چون او دروازهبان خوبی است.»
در پایان، مهم نیست که او نمی خواهد در مورد خودش صحبت کند. هم تیمی های او بیش از حد خوشحال هستند.
دکلان ولک مرکز بازی می کند. او می گوید داشتن یک دروازه بان خوب می تواند الهام بخش کل تیم باشد.
او میگوید: “او واقعاً تیم را تقویت میکند. وقتی به او نیاز داریم، سیوهای بسیار خوبی انجام میدهد.”
وینگر چپ، گریسون فریزر، این احساسات را تکرار می کند.
وقتی او واقعاً خوب عمل می کند، ما قوی می شویم و بهتر بازی می کنیم.”
هر دوی آنها در تمرینات یک بر یک مقابل او به میدان رفته اند و موافق هستند که “او برای گلزنی بسیار سخت است.”
فریزر می افزاید، با این حال، او یک حرکت برای رفتن دارد.
“فکر میکنم از سمت مسدود کننده او به گوشه بالا بروم.”
“چرا این؟”
“من احساس می کنم او در مورد مسدود کننده خود کمی ضعیف تر است.”
“بهش گفتی؟”
او می خندد.
“نه.”
در جایگاه ها، دوان و جیمی به همراه والدین دیگر در حال تماشای تمرین هستند. آنها شوخی آسان زن و شوهری را نشان می دهند که سه بچه را به لیست خرید ورزش و فعالیت های مدرسه می برند. چیزهای زیادی در بشقاب آنها وجود دارد – روز بعد آنر در یک تورنمنت فدراسیون کشورهای بومی مستقل، تیغههای دریاچه ماسکگ را از اولین کشور خانه مادرش جیمی آرکاند پشت سر میگذارد.
در یک نقطه، پس زمینه هاکی Duane مطرح می شود. او از طریق ساسکاتون بلیزرز به شمال بتلفورد و لیگ هاکی نوجوانان ساسکاچوان صعود کرد تا در نهایت در لیگ هاکی ساحل شرقی و سپس هاکی بزرگسالان حضور داشته باشد.
جیمی با لبخندی حیله گرانه پیشنهاد می کند که جستجوی “Duane Vandale” در یوتیوب ایده خوبی است.
پنج نتیجه اول، Duane را روی یخ نشان میدهند، اما دستکشهای او خاموش هستند و زیرنویسها همه تغییراتی در مورد “Duane Vandale vs. (درج نام بازیکن) هستند.”
این امر باعث میشود که دوان به این فکر کند که دخترش دقیقاً از کجا مهارتهای شبکهسازی خود را به دست آورده است.
“من مطمئن نیستم که او آن را از کجا آورده است.”
سپس، خاطره ای دیگر، این بار از سال 2019، زمانی که آنر پنج ساله بود و در ادمونتون در حال تماشای رقابت برادرش کش در آجر بود. جیمی او را در کنار رینگ با لباس قرمز سر تا پا به یاد می آورد.
تیمی از دیترویت با یک دختر در دروازه بود.
او میگوید: “آنر چشمانش را از این دختری که برای دیترویت بازی میکرد نمیگیرد. نمایشنامه میتواند در یک انتهای یخ باشد، اما او به کارهای دختر، حرکات و کششها و اینها نگاه میکند.”
در پایان بازی او گفت: بابا، فکر میکنم وقتی بزرگتر شدم یا به اندازه کافی بزرگ شدم، در مسابقات شرکت خواهم کرد.
دوان از او حمایت کرد، اما اعتراف کرد که این نظر را نادیده گرفته است.
او می گوید: «او در آن زمان دروازه بان نبود.
بنابراین، بسیار هیجان انگیز است که او تماس گرفت و گفت که او تیم را تشکیل داده است.