برخی از کارشناسان هنری هشدار میدهند که ارزش فزاینده نقاشیهای مود لوئیس باعث میشود آثار هنرمند عامیانه نوا اسکوشیا برای کلاهبرداران جذابتر شود.
ساخت کلاهبرداری های مود موضوع جدیدی نیست و اتهامات مربوط به دهه ها قبل است. یکی از افرادی که متهم به جعل آثار او شد، شوهرش، اورت لوئیس، پس از مرگ مود در سال 1970 بود.
دولت نوا اسکوشیا حتی سه اثر لوئیس را در سال 1982 خریداری کرد که چهار دهه بعد مشخص شد که تقلب بوده است. دو تا از آن نقاشی ها حتی در دفتر نخست وزیر آویزان شد.
در حالی که لوئیس نقاشیهایش را هرکدام چند دلار میفروخت، نقاشیهای او اکنون به طور معمول دهها هزار دلار فروخته میشوند. کارشناسان میگویند این قیمتها، همراه با فقدان اشتها برای پیگرد تقلب هنری در کانادا، بازاری را برای تقلب ایجاد میکند.
جاناتان سامر، وکیل کلاهبرداری هنری، از قانون سامر تورنتو، گفت: «این گسترش همیشه با افزایش قیمتها تسریع مییابد، و مطمئناً افزایش یافتهاند. او گفت تقلب هنری تقریباً نیمی از کار او را تشکیل می دهد.
او هزاران ساعت را صرف کار روی پروندهها کرده است که مهمترین آنها مربوط به نوروال موریسو، هنرمند مشهور و فقید بومی است.
سامر نماینده کیبورد Barenaked Ladies کوین هرن بود که دادگاه استیناف انتاریو 60000 دلار غرامت دریافت کرد، زیرا یکی از گالریهای تورنتو یک قطعه جعلی به او فروخت.
در اوایل سال جاری، سرویس پلیس Thunder Bay و پلیس استان انتاریو اعلام کردند که هشت نفر در ارتباط با حلقههای عظیم ادعایی که آثار هنری جعلی موریسو را ایجاد کرده بودند، با 40 اتهام روبرو هستند. در این تحقیقات بیش از 1000 قطعه از آثار هنری تقلبی کشف و ضبط شد.
ایان مونکستر، صاحب گالری Zwicker در مرکز شهر هالیفاکس، پاییز گذشته توسط دولت نوا اسکوشیا استخدام شد تا تشخیص دهد که آیا سه ماد تقلبی هستند یا خیر.
او گفت که مردم در طول یک ماه حدود 12 نقاشی لوئیس را وارد می کنند. گفت دو سه تا تقلب می شود.
مونکستر گفت: «استایل او به راحتی قابل کپی کردن است و این واقعیت که او یک تصویر را بارها و بارها و مکرر انجام میداد، کار را برای جاعلان آسانتر میکرد.
او گفت که لوئیس یک بار گفت که او برای حدود سه دهه در روز یک نقاشی میکشید که به بیش از 10000 نقاشی میرسید.
آلن دیکن چندین بار در ماه برای تأیید اعتبار کار لوئیس فراخوانده می شود. او گفت که آنها بیش از 90 درصد مواقع معتبر هستند.
حدود 10 سال پیش، او یک لوئیس فرضی را برای فروش در eBay از یک فروشنده در بوداپست، مجارستان مشاهده کرد. این شخص همچنین آثار هنرمندان برجسته دیگری از جمله فریدا کالو، استیون لوری و بئاتریکس پاتر را می فروخت.
و من فکر کردم، هیچ راهی وجود ندارد که این مکان کوچک مبهم در مجارستان نقاشی های مشروعی از این همه مردم داشته باشد. دیکن که در دره آناپولیس در نوا اسکوشیا زندگی می کند، گفت: “این دیوانه به نظر می رسید.”
مشخص نیست که آیا این نقاشی در مجارستان، نوا اسکوشیا یا جای دیگری تولید شده است.
دیکن میگوید: «اما من فکر میکنم وقتی مردم درباره جعلیهای پیچیده صحبت میکنند و از کجا آمدهاند، فکر میکنم اروپای شرقی یکی از مکانهایی است که مردم درباره آن صحبت میکنند، بنابراین به احتمال زیاد از آنجا آمده است».
تجربه سامر این بوده است که علاقه زیادی به تعقیب کلاهبرداری هنری در کانادا وجود ندارد. او گفت که دلایل متعددی وجود دارد، از جمله اینکه به عنوان یک جرم جدی تلقی نمی شود.
“من دوست دارم آن را اسطوره سرکش جذاب بنامم، که این ایده است که کلاهبرداران هنری این جنایتکاران هستند که جذاب تر و سرگرم کننده تر از جنایتکاران واقعی هستند، و اینکه جنایاتی که آنها مرتکب می شوند، جنایاتی هستند که عموماً علیه افرادی انجام شده اند پول بیشتر از آن چیزی است که آنها می دانند با چه کار کنند و مغزهای زیادی ندارند.”
سامر گفت که با کلاهبرداری هنری، قربانی هنوز یک نقاشی روی دیوار خود دارد، برخلاف کلاهبرداری که از کسی پول میدزدد.
او گفت که کانادا در سیستم پلیس و قضایی خود تخصص لازم برای مقابله با کلاهبرداری هنری را به روش کشورهای اروپایی ندارد.
سامر گفت که مایل است ببیند RCMP یک واحد تقلب هنری اختصاصی دارد که می تواند به نیروهای پلیس در سراسر کشور کمک کند.
در بیانیه ای، RCMP تأیید کرد که آنها واحد ملی کلاهبرداری هنری ندارند و از وجود نیروهای محلی RCMP بی اطلاع هستند.
در این بیانیه آمده است: «هر گونه سرقت هنری توسط پلیس حوزه قضایی محل وقوع حادثه رسیدگی خواهد شد.
کوری دینگل، مدیر عامل املاک موریسو، گفت از آنجایی که کلاهبرداری هنری عرضه فرضی آثار مشروع را افزایش می دهد، قیمت هنرمندان برجسته و همچنین هنرمندان دیگر را کاهش می دهد.
او گفت: “دومین، سومین، چهارمین، 50مین، 500مین هنرمند قرار است چه چیزی به دست بیاورد؟ هیچی.”
دینگل گفت وقتی مردم هنر می خرند، همان چیزی را می خرند که هنرمند معرف آن است. برای موریسو، او گفت که این پشتکار فردی است که یک بازمانده از مدرسه مسکونی بوده است.
دینگل همچنین پشتکار را در لوئیس می بیند.
او میگوید: «چرا من مود لوئیس را دوست دارم به خاطر زندگی، چالشها و چالشهای فیزیکیاش است.
من یک مود لوئیس می خرم زیرا قدرت دوست داشتنی یک انسان را نشان می دهد – موجودی کوچک و کوچک برای ادامه دادن و تولید هنر.
دینگل گفت که کانادا باید کلاهبرداری هنری را جدیتر بگیرد.
او گفت: “ما به مقامات نیاز داریم، به دولت نیاز داریم، به بازار هنر نیاز داریم، ما به دانشگاهیان نیاز داریم که همه دور هم جمع شوند و به فرهنگ های دیگری که با این موضوع برخورد کرده اند نگاه کنند… و به دنیا نشان دهند که ما می توانیم بهتر عمل کنیم.”
سامر در پاسخ به این سوال که چه توصیهای به افرادی دارد که آثار هنری میخرند، گفت که آنها باید سعی کنند مستقیماً از هنرمندان زنده یا گالریهایی که با آنها کار میکنند خرید کنند تا از اصالت اطمینان حاصل کنند.
اما وقتی یک هنرمند مرده است، اوضاع پیچیده تر می شود. سامر گفت که افراد می توانند یک بازپرس استخدام کنند یا آزمایشات پزشکی قانونی را انجام دهند، اما ممکن است از نظر مالی برای آنها امکان پذیر نباشد.
او گفت که گالریها حتی میتوانند گواهی اصالت را ارائه دهند که منقضی نشده است، و همچنین منشأ، که تاریخچه مالکیت یک اثر را شرح میدهد.
«میتوانم به شما بگویم که گالریهای هنری بسیار بالا و بهظاهر زیادی در سرتاسر جهان وجود دارند که نشان داده شدهاند تقلبیهایی را میفروشند، بنابراین فقط به این دلیل که گالری عالی به نظر میرسد، [it] به این معنی نیست که آنها به شما یک جعلی نمی فروشند.”