چند سال پیش، متصدیان از انجمن هامبولت به مایکل نیکول یاهگولاناس، هنرمند تجسمی و داستاننویس مراجعه کرد و از او خواست تا نوعی تفسیر درباره یوهان آدریان یاکوبسن، کاشف نروژی، که در امتداد سواحل پیش از میلاد در دهه 1880 سفر کرده بود، انجام دهد.
او گفت: «این کمی چالش برانگیز بود.
“چالش این بود که داستان شخص دیگری را تعریف کنم و آن را به طور دقیق انجام دهم، برخلاف روایت کردن داستان خانواده ام، همانطور که در کتاب های قبلی وجود دارد. راحتی در آن وجود دارد، زیرا می توانید ادعای درجه خاصی از اقتدار داشته باشید، اما زمانی که ما برای گفتن قدم برداریم. داستان شخص دیگری، ما باید با دقت قدم برداریم.”
کاری که او انجام داد، آموختن در مورد یاکوبسن و زمانی که در جامعه خانگی Yahgulanaas در Masset در Haida Gwaii گذراند، الهام بخش آخرین رمان گرافیکی او شد. JAJ، در 27 می منتشر می شود.
JAJ تاریخ استعمار را با عناصر میراث خانوادگی خود یاهگولاناس می آمیزد. داگلاس و مک اینتایر، ناشر گفت، داستان چندین شخصیت تاریخی را از طریق اولین تماس، اپیدمی آبله و «اسکان مجدد دسته جمعی مردم محروم، اعم از بومی و اروپایی، دنبال می کند».
Yahgulanaas با مارگارت گالاگر، مجری برنامه CBC صحبت کرد شمال از شمال غرب، قبل از انتشار کتاب.
شمال از شمال غرب18:37مایک نیکول یاهگولاناس در مانگای هایدا “JAJ”
این مصاحبه برای طولانی بودن و وضوح ویرایش شده است.
عنوان کجاست JAJ آمده از
این حروف اول یک دریانورد نروژی است که در سال 1881 به این بخش از جهان، ساحل غربی کانادا، اقیانوس آرام شمالی آمد. حروف اول او، JAJ – یوهان آدریان یاکوبسن – نیز یک کلمه هندی است. ترجمه من از JAJ تشخیص است. من فکر می کنم که این خود روایت را نشان می دهد. این کاوشی است در مورد اینکه چگونه به نظر می رسیم و چگونه اندازه گیری می کنیم، چگونه ارزیابی می کنیم و در نهایت چگونه موقعیت ها را قضاوت می کنیم.
چگونه شروع به کار در رمان های گرافیکی کردید؟
مواجهه اولیه با کتاب های کمیک اروپایی در مقابل کتاب های کمیک آمریکایی، که به نظر من رویکردی کاملاً متفاوت به داستان ها دارد. بازار کمیک آمریکای شمالی برای مدت طولانی با این نوع داستان خوب در برابر بد مشخص شده است، کمیک های اروپایی پیچیده تر به نظر می رسید.
ما در جامعه خودم آثار هنری بینظیری تولید میکنیم. هر خانواده ای نیست که بتواند یک قطعه بزرگ از کار هایدا داشته باشد.
من فکر میکردم که نیاز به پیوند دادن روایتهای تعبیهشده در آثار هنری تاریخی و قابل دسترس کردن آنها برای جمعیت بیشتری وجود دارد. نیروی محرکه برای دست یافتن به این روایات، کوشش برای کاهش عرفان، برداشتن مقداری از ترس و نفرت و سوءتفاهم هایی است که واقعاً رابطه بین کانادا و مردم بومی را نشان می دهد.
فاجعه ای که این رابطه بین کانادایی و بومی را نشان می دهد باید به چالش کشیده شود و تغییر یابد و من فکر کردم که اگر بتوانم آثاری بسازم که واقعاً به اندازه کمیک ها در دسترس و پیچیده باشند، این سهم کوچکی در حرکت دادن سوزن به سمت بهتر خواهد بود. محل.
شکل یک رمان گرافیکی چگونه می تواند خواننده را به مکان های مختلف منتقل کند؟
یک شیوایی در رنگ و فرم طراحی وجود دارد که ساختارهای نخبه را برش می زند، از اقتصاد می گذرد، از زبان می گذرد. همه انواع عناصر هویت فرهنگی از طریق ادبیات گرافیکی در آن ارتباط جهانی مشترک هستند.
اگر میخواهم با بیشترین مخاطب ممکن صحبت کنم، باید وسیلهای را پیدا کنم که آنها میفهمند و ادبیات گرافیکی آن را با کلک ارائه میکند.
در کار بر روی این پروژه خاص چه چیزی در مورد خود یاد گرفتید؟
یاکوبسن از یک دهکده ماهیگیری کوچک، دور از مراکز شهری میآید و میخواهد یک کار خوب در موسسهای در برلین داشته باشد. او یک چک حقوق ثابت می خواهد. او می خواهد خانواده داشته باشد. آلمانی اش آنقدرها هم خوب نیست. او آموزش آکادمیک ندیده است. او یک دریانورد بزرگ است، بنابراین به خوبی به اهداف آلمان خدمت می کند. او تمام تلاش خود را می کند و هرگز به شغلی که وعده داده بود نمی رسد.
من شروع به درک کردم، می دانید، من از یک دهکده ماهیگیری کوچک آمده ام. من مثل یاکوبسن تخم مرغ دریایی جمع کرده ام. خانواده من ماهیگیر هستند. من به ونکوور نقل مکان کرده ام به امید اینکه بتوانم به عنوان یک هنرمند حرفه ای ایجاد کنم. شروع کردم به همدردی با او. علاوه بر این، ما یک ارتباط خانوادگی را کشف کردیم. ما خویشاوندانی در همان نقطه از جهان داریم که یاکوبسن از آنجا آمده است.
این اولین رمان گرافیکی شما نیست. تو هم مجسمه ساز هستی در کار شما، به نظر می رسد موضوعی از ترکیب فرهنگی وجود دارد. آیا چنین است؟
من مفهوم ترکیبی و تنوع را دوست دارم زیرا واقعاً قدرت زیادی در آنجا وجود دارد. حاصلخیزترین قسمت یک رودخانه و شاید حاصلخیزترین قسمت اقیانوس از جهاتی محل برخورد رودخانه با اقیانوس است.
این خطر پاکی است – خلوص خون یا پاکی عقیده، خلوص عقاید سیاسی – منجر به خشونت میشود، منجر به از دست دادن فرزندانشان توسط مادران میشود و من فکر میکنم ما میتوانیم دورگه و تنوع را جشن بگیریم.